کد مطلب:134764 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:219

قیام ابوالسرایا
اینها نمونه هایی از روح انقلابی بوده است كه قیام امام حسین (ع)در توده ی مسلمان برانگیخت و بدین وسیله روح بی عملی، تسلیم و سازش در برابر حاكمان را از بین برد و از توده ی مسلمان یك قدرت آماده ی انفجار همیشگی ساخت.

تمام مدت حكومت امویان علیه این حكومت ادامه یافت تا این كه قیام عباسیان آن را از بین برد؛ قیامی كه اگر بر الهامات قیام كربلا و قیام و منزلت قیام كنندگان آ در دل و جان مسلمانان تكیه نمی كرد، هرگز به پیروزی نمی رسید.

این قیام چندان وضعیت مردم مسلمان را تغییر نداد، بلكه اگر بگوییم كه تنها چهره ی حاكمان را تغییر داد، چندان از جاده ی صواب دور نگشته ایم. اما انگیزه ی قیام به میزانی كه مشوق آن بود، به خاموشی نگرایید و قیامها همچنان ادامه داشت. عباسیان نیز رفتند و بعد از آنها حكومتهای دیگری آمدند ولی باز قیامها به سردی نگرایید بلكه همچنان جدی باقی ماند و مسلمانان همیشه دست به قیام می زدند و بدین وسیله انسانیت خویش را كه حاكمان تحریف كرده بودند، آشكار می نمودند.

این قیامها چنان كه دیدیم، برخاسته از آگاهی از وضع موجود، احساس انحطاط و


خشونت واعتراض بر آن و در نهایت تلاش برای تحول آن بوده است.

این امر در سایه ی حكومت بنی امیه - چنان كه برخی از نمونه های آن را دیدیم - و همچنین در سایه ی حكومت عباسیان رخ داده است. مثلا قیام ابوالسرایا به همراه محمد بن طباطبای علوی حسنی علیه مأمون. محمد بن ابراهیم روزی در راه كوفه می رفت كه چشمش به پیرزنی افتاد كه از پی بار خرما می رفت و خرماهایی را كه بر زمین می افتاد می گرفت و در جامه ای كهنه جمع می كرد. از او پرسید چه می كنی؟ پیرزن گفت: من زنی بیوه هستم و دخترانی دارم كه آنها هم كاری از دستشان بر نمی آید. من از این راه می روم و با فرزندم در پی قوت و خوراك می گردم. محمد بن ابراهیم سخت گریست و چنین گفت:

«تو و امثال تو موجب می شوید كه فردا خروج نمایم تا خونم ریخته شود؛ و عزم بر خروج گرفت». [1] .

وقتی قیام او آشكار شد برای مردم سخنرانی كرد و آنها را به بیعت و طرفداری از خاندان محمد (ص) و كتاب خدا و سنت پیامبرش، امر به معروف ونهی از منكر و رفتار به حكم قرآن فرا خواند. همه ی مردم با او بیعت كردند تا جایی كه اطرافش ازدحام شد. [2] .

ابراهیم بن محمد اندكی پس از شروع قیام از دنیا رفت اما قیام به سردی نگرایید بلكه بعد از او علی بن عبیدالله علوی آن را ادامه داد. [3] ای قیام،: عراق، شام، الجزیره، و یمن را فرا گرفت. [4] وقتی درباره ی این قیام مطالعه می كنیم از رفتار قیام كنندگان گرسنه ی آن، كه خود را كنترل می كردند، شگفت زده می شویم. این قیام كنندگان از غارت و چپاول بعد از شكست دشمن شان و تسلط بر سنگرهای شان به محض فرمان فرمانده دست بر می داشتند [5] .

سربازان، حكومت بغداد (از بنی امیه و بنی مروان) پیش می آمدند و چنین شعار می دادند.


«ای مردم كوفه، زنان، خواهران، و دخترانتان را برای گناه بیارایید. به خدا قسم با آنها چنین و چنان كنیم.

آنها به كنایه صحبت نمی كردند؛ و حال آن كه قیام كنندگان ذكر خدا می گویند و قرآن می خوانند و فرمانده شان به آنها می گوید: ذكر خدا گویید و توبه كنید و آمرزش بطلبید و از او یاری بجویید، نیتهای تان را اصلاح نمایید و باطن تان را برای خدا خالص كنید و از او در غلبه بر دشمن تان مدد گیرید و از قدرت و نیروی تان خالصانه در راه خدا استفاده كنید». [6] .



[1] مقاتل الطالبيين، ص 521.

[2] همان، ص 523.

[3] همان، ص 531 و 532.

[4] همان، ص 533 و 534.

[5] همان، ص 525.

[6] مقتل الطالبيين، صفحات 226 و 227.